پنجشنبه، بهمن ۲۸

یاد باد آنکه نهایت نظری با ما بود ...

عادت دارم یا کاری نکنم ، یا اگه تصمیم به انجامش گرفتم ، اونو کامل و تا نهایتش پیش ببرم. این طور بار اومدم. نمونه ی بارزش سیگار کشیدن منه. خوشم نمیاد از این قرتی بازی ها که دنبال عدد تار و نیکوتین و ... سیگار باشم ! یا نمیکشم ، یا اگه بکشم سنگین ترینش رو میکشم. اگه قراره چند سال دیگه با سرطان سینه و حنجره بمیرم ، دلم میخواد درست و حسابی باشه !!! دبیرستان که بودم ، استادی منو در حال کشیدن سیگار دید. منو کناری کشید و کمی از مضرات سیگار و ماحصلش در آینده گفت. بعدها گفت که جواب من رو هرگز فراموش نمیکنه. بهش گفته بودم : وقتی برات مهم نباشه که چند سال زندگی میکنی ، دیگه چه اهمیتی داره که فردا تو یه تصادف بمیری ، یا در سن 90 سالگی تو رخت خوابت و یا چند سال دیگه با این کوچولو (یه نخ سیگار دستم بود) البته این ها که میگم افتخار نیست ، ولی من سیگار رو با چشم باز انتخاب کردم و از پیامدهاش با خبر بودم. من...

Pages 3123 »
Twitter Delicious Facebook Digg Stumbleupon Favorites More